و پس از چهل روز قافله اسیران به کربلا بر می گردد و اینک اهل بیت امام حسین (ع) هر کدام زبان به شکوه باز می گشایند. در گوشه ای کودکی با گریه صدا میزند: عمو جان من تشنه ام عمو کجاست؟؟ عمه جان من تشنه ام به من بگو اکبر کجاست؟ قاسم کجاست؟؟ عمه جان به من بگو بابا چه شد؟ عمه جان به من بگو...............؟!
وزینب چه بگوید............امان از دل زینب .
من اسیری از سفر برگشته ام.............
امام صادق (علیه السلام) در قسمتی از زیارت اربعین میفرمایند:
"... و او(حسین) در راه تو جان خویش را بذل نمود تا بندگانت را از نادانی و سرگردانی وگمراهی نجات بخشد ...
نمی دانم از اربعین چیزی می توان گفت یا نه؟
آخر اربعین اربعین است و نشانگر چهل روز دوری عاشق و معشوق و دو دلداده از هم.
چگونه توانستی این چهل روز را تحمل کنی زینب؟
تو که طاقت سه روز دوری از حسین را بعداز ازدواجت هم نداشتی. یادت هست؟
آن سه روز ی که به خاطر دوری از او سخت بیمار شدی و ضعف بر بدنت غالب شد. به یاد داری؟
نمی دانم این چهل روز را چگونه به سر بردی.
چهل روز همراهی با کاروانی از اسیران.
چهل روز درد و رنج و سختی. چهل روز تازیانه و محنت
تو نماد عشق بودی و قهرمان صبر و آزادگی
پرستار گلهای خزان زده و باغ بی باغبان بودی.
مانده ام که آیا به کربلا باز گشتی یا نه؟
باز هم سری به قتلگاه زدی یا نه؟
باز هم مزار برادرت را دیدی یا نه؟
زینب تو چه کردی در این چهل روز با این همه درد و رنج؟.....
دلم برای حرمش پرمیزنه.
در کوى عشق، درد و بلا کم نمىشود
از بـاغ خـلـد، بــرگ و نــوا کـم نمىشود
تـیـغ شـهـادت اسـت دل گـــرم را عـلاج
ایــن تشنـگى بـه آب بقـاء کـم نمىشود
قـاصـد، تسـلّى دل عــاشـق نـمىدهـد
شوق حـرم بـه قبله نما، کم نمىشود
اربعین شهادت مظلوم کربلا تسلیت باد.