هنر ادبیات

یافته های نوین ادبی وآموزش زبان فارسی

هنر ادبیات

یافته های نوین ادبی وآموزش زبان فارسی

مطالب واشعار دانش آموزان قطر(۲)

 

 

 

ارسالی از:

سیما خلیلی

پیش دانشگاهی انسانی

 

چی می شد؟                                            
چی می شد اگه خدا امروز وقت نداشت به ما برکت بده چرا که دیروز ما وقت نکردیم از او تشکر کنیم                                                                                      .
چی می شد اگه خدا فردا دیگه ما را هدایت نمی کرد چون امروز اطاعتش نکردیم .
چی می شد اگه خدا امروز با ما همراه نبود چرا که امروز قادر به درکش نبودیم .
چی می شد دیگه هرگز شکو فا شدن گلی را نمی دیدیم چرا که وقتی خدا بارون فرستاده بود گله کردیم                                                                             .
چی می شد اگه خدا عشق و مراقبتش را از ما دریغ می کرد چرا که ما از محبت ورزیدن به دیگران دریغ کردیم.                                                                              
چی می شد اگه خدا فردا کتاب مقدسش را از ما می گرفت چرا که امروز فرصت نکردیم آنرا بخوانیم.                                                                     
چی می شد اگه خدا در خا نه اش را می بست چون ما در قلبهای خود را بسته ایم .
چی می شد اگه خدا امروز به حرفهایمان گوش نمی داد چون دیروز به دستوراتش خوب عمل نکردیم                                                                                 .
چی می شد اگه خدا خواسته هایمان را بی پاسخ می گذاشت چون فراموشش کردیم.
و چی می شد اگه ... ؟

 

            

 *********************************************

 

مارمولک وفادار

 

                 

         «این یک داستان واقعی است و در ژاپن اتفاق افتاده است. »

   شخصی دیوار خانه اش را برای نو سازی خراب می کرد. خانه های ژاپنی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند. این شخص در حین خراب کردن دیواردر بین آن  مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش کوفته شده است. دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد. وقتی میخ را بررسی کرد تعجب کرد این میخ ده سال پیش هنگام ساختن خانه کوبیده شده است!!!

چه اتفاقی افتاده؟

مارمولک ده سال در چنین موقعیتی زنده مانده!!! در یک قسمت تاریک و بدون حرکت. چنین چیزی امکان ندارد و غیر قابل تصوّر است. متحیر ازاین مسئله، کارش را تعطیل و مارمولک را مشاهده می کرد.. در این مدت چکار می کرده است؟ چگونه و چی می خورده؟ همانطور که به مارمولک نگاه می کرد یکدفعه مارمولکی دیگر با غذایی در دهانش ظاهر شد!!!.

  مرد شدیداً منقلب شد.

  ده سال مراقبت!

     چه عشقی!

        چه عشق حقیقی وزیبایی!

 

 *********************************************

ارسالی از:

خانم سیماخلیلی

پیش دانشگاهی انسانی

                        نسل بی هویت

 

نسل من جا مانده از تاریخ

نسل من آتشفشان خفته در خاکستر خویش است

نسل من در آستان خفتن و مرگ است

نسل من باروت نم دار است

نسل من یک ناقص الخلقه ست

نسل من خسته است

نسل من دیگر نمی داند چه باید کرد

نسل من هر جا که ساید دست, ریشه پوسیده است

نسل من آوازهایش گم شده

نسل من آوازهای نسل دیگر را مثال طوطی بی مغز می خواند

نسل من در فاصل فرهنگ می میرد

نسل من آهش گریبان گیر خود گشته

نسل من در تار و پود دفتر تاریخ قربانی است

نسل من معتاد یک منجی است

نسل من ای نسل من٫ موعود ما واهی است

نسل من همزاد تنهایی است

نسل من می بیند اما ...

 

image

خانم خلیلی !

نسل تواین نیست

نسل تونسل حجاب وپاکی وخوبیست

این که می بینی نسل شیطان است

دام شیطان برجوانان است 

نسل توآیینه ی احکام قرآن است

این که می بینی فقط نامش مسلمان است

نسل اودرآستان خفتن ومرگ است

نسل توزنده است جاویداست

نسل اومعتادافیون است 

نسل تو سجّاده اش پهن است

نسل تودرآسمان عشق ،

دائماً درحال پرواز است

نسل توازنسل ایمان است

 

************************************************************************

 

ارسالی از:

خانم اسما رحیمی

پیش دانشگاهی تجربی

 

 

 

بیاتاقدر مادررابدانیم

   ساعت 3 شب بود که صدای تلفن , پسری را از خواب بیدار کرد...پشت خط مادرش بود..... پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟؟؟؟؟؟

    مادر گفت:25 سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی..... فقط خواستم بگویم تولدت مبارک پسرم.....

 پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد.....صبح سراغ مادرش رفت.....وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت..... ولی مادر دیگر در این دنیا نبود

 

**********************************

فرستنده :

خانم لیلی لطفی

 

دل نگران  

 

هر کجا قصه عشقی ست بیان دل ماست

هر کجا شعله آهی ست نشان دل ماست

هر کجا زخمه ی سازی ست شکایت از توست

هر کجا ناله نایی ست فغان دل ماست

هر کجا دربدری مانده به ره در پی توست

هر کجا بار غمی مانده از آنِِ دل ماست

حرمت خون دل خلق ندارد چشمت

فتنه ها کرد و پی غارت جان دل ماست

گفته بودی که صبوری کنم و دم نزنم

این همه صبر نه در حد توان دل ماست

نرگس از باده چشم تو به مستی رقصد

لاله داغ به دل٬ دل نگران دل ماست

 

**********************************

 

ارسالی از:

سیما خلیلی

پیش دانشگاهی انسانی

                                            دوست کنکوری 

 

                     

 

بلند شو دوست کنکوری! بلند شو!
میدانم تا صبح نخوابیده ای، مثل دیگر شبها.این هم طنز زندگی است،زمانی که میخواستی درس بخوانی ونخوابی ، خواب چشمانت را میربود و حالا که به توصیه فلان دکتر و فلان مهندس باید راحت بخوابی ، خواب به چشمانت نمی آید.اما غصه نخور هر چه بود تمام شد.
بلند شو آبی به صورتت بزن !
اما در آیینه به صورتت نگاه نکن.چشمانت خیلی خسته است.مبادا با نگاه به آیینه پوست خشک و چروک صورتت را ببینی و هواست پرت شودو آن وقت....
نگو چقدر آدم بد بختی هستم،مگر میشود 1/5میلیون آدم با هم بد بخت شوند، ظلم هم نیست ، مگرنشنیدی که میگویند ظلم بالسویه عدل است .
لباست را مرتب کن !  وقت زیادی نداری.    
چقدر این وقت لعنتی عزیز است،بخصوص سر تست های زبان! کاش به جای مرتب کردن لباس وقتی برای سه تست آخر زبان میدادند،لباس مرتب به چه کارت می آید وقتی به سر بازی میروی یا شاید وقتی به کلاس گلدوزی و ...
اما غصه نخور دیگر تمام شد.
مداد هایت را تیز کن!
مبا دا بیشتر از آنچه که باید، سیاه کنند!نگو لعنت بر بخت سیاه ،نگو این چه مملکتی است که در آن هر جوان باید یکسال استرس کنکور را بکشد.درک کن! بفهم ما در جامعه ی در حال توسعه هستیم،در حال گذار به دنیای جدید، بفهم که باید برای گذار به دنیای جدید باید مدادت تیز باشد!
کارتت را بردار !       
 یادت می آید به خاطر همین کارت در آن شلوغی عینکت شکست.کارت را در سمت چپ سینه ات نصب کن.خوب یادت باشد که تو همین کارت هستی،بدون این کارت نیستی . تو یک شماره ای ، شماره ای بر بالای صفحه که اگر در آن دست ببری برگه ات تصحیح نمیشود!
بلند شو دوست کنکوری ! وقت زیادی نداری.
 زیاد نخور به قول مشاورت زیاد که بخوری به مغزت فشار می آید. با مغز پر تست می زنند نه با معده ی پر!
بلند شو، دیگر وقت رفتن است. روی مادرت را ببوس!
به روی خودت نیاور که میدانی تا صبح گریه میکرده و دعا می خوانده، به روی خودت نیاور که میدانی بیش از تو نگران است.در چشم پدرت نگاه کن، خجالت نکش،مطمئن باش تمام پولی را که بابت شهریه کلاس هایت داده است با رضای خاطر پرداخته است.لبخند بزن! بگذار چروک دور چشمانش اندکی باز شود. مگر نمیبینی بخاطر تو امروز سر کار نرفته است تا تورا برساند که مبادا دیر نرسی و آن وقت...
نگو پدر بیخود نگران است،
تو همه را نگران کرده ای، حتی برادر کوچک ات که به خاطر تو امسال به هیچ گردش و مسافرتی هم نرفته، صبح زود بیدار شده است،آبمیوه را از دستش بگیر ، وقتی ضعف میکنی به دردت میخورد. مراقب باش روی پاسخ نامه ات نریزد،می بینی! به همین سادگی یکسال عمرت به فنا می رود...
گریه میکنی..؟!گریه دیگر چرا؟
مگر شب های قبل که گریه کردی چه شد؟ سرت را بالا بگیر. اشک هایت را پاک کن مبادا روی پاسخنامه بچکد،حواست جمع باشد کنکور را به سیاهی قلم می دهند نه به زلالی اشک...........

دانش آموزان انسانی!

برای دریافت سوال وجواب کنکوراینجاکلیک کنید

(کامپیوترشماباید بهpdfمجهزباشد)

 

***************************

 

ارسالی از:

خانم اسما رحیمی

پیش دانشگاهی تجربی

 

 

 

دل غافل

 

تـــمام گرفتاریم از دل است
دل من گرفتار آب و گل است

 

کجا محرم راز مــــن می شود
دلی کز حضور خدا غافل است

 

نمی خواهم ای عشق بینم دگر
کسی را که در بین ما حائل است

 

چه سودی به ما شب نشینان دهد
چراغی که خاموش در محفل است

 

بهایی ندارد به بازار عشــــــق
دلم مثل یک سکه ی باطل است

 

بـــگیرید دســـــت مــــرا همراهان
که دیری ست پای دلم در گل است

 

دل غــــــافـــل من ندانســــته بود
که دور از خدا زندگی مشکل است

 

و با این هــــــمه گــردن جان من
بر ابروی محرابی ات مایل است

 

بکـــــش تیغ و بردار ســـر از تنم
و هر چند این هدیه نا قابل است

 

کسی را که شد کشته در راه عشق
یقین چشـــــــم زیبای تو قاتل است

 

 

*************************************************

 ارسالی از:

صبا هاشمی

پیش دانشگاهی تجربی

 

 

1-nothing ventured,nothing gained

(هر که را طاووس باید جور هندوستان کشد(

 

2-haste makes waste

(عجله کار شیطان است(

 

3-rome wasn,t built in a day

(گر صبر کنى ز غوره حلوا سازى(

 

4-money does not grow on trees

(پول علف خرس نیست(

 

5-one swallow does not make a summer

(با یک گل بهار نمى شود(

 

6-a friend in need is a friend indeed

( دوست آن باشد که گیرد دست دوست   در پریشان حالى و درماندگى(

 

7-a bird in the hand is worth two in the bush

(سیلى نقد به از حلواى نسیه(

 

8-charity begins at home

(چراغى که به خانه رواست ، به مسجد حرام است(

 

9-when in rome do as the romans do

(خواهى نشوى رسوا هم رنگ جماعت شو(

 

10-don,t count your chickens before they,re hatched

(جوجه را آخر پاییز مى شمارند(

 

11-don,t cry over spilt milk

(آب رفته به جوى باز نمى گردد(

 

12-don,t look a gift horse in the mouth

(دندان اسب پیش کشى را نمى شمارند(

 

13-necessity is the mother of invention

(احتیاج مادر اختراع است(

 

14-no pain , no gain

(نابرده رنج گنج میسّر نمى شود(

 

15-too many cooks spoil the broth

(آشپز که دو تا شد آش یا شور مى شود یا بى نمک(

 

16-birds of a feather flock together

(کبوتر با کبوتر باز با باز         کندهم جنس باهم جنس پرواز(

 

 

***********************************************************************

 

ارسالی از:

خانم اسما رحیمی

پیش دانشگاهی تجربی

 

  ای کاش

 کاش کبوتری بودم با بالهای کوچک کبوتری که می توانست روی هر شاخه ای بنشیند و آواز زیبای زندگی را سر دهد .
  کبوتری که می توانست با نشستن بر روی گنبد زرد ازگفتگو با خدای خود لذّت ببرد .
  کبوتری که سر روی جفت خود می گذارد و سخن از راز دل می گوید شاید بپرسید چرا کبوتر؟
  چون این کبوتر است که با پرواز به این سو و آن سو نمی گذارد دلش به جایی تعلق بگیرد نمی گذارد قلبش به جایی ثابت بماند و فقط به پرواز دل می بندد و بس پروازی که او را به خدا نزدیک می کند

   شاید اگر من هم یک کبوتر بودم و می توانستم پرواز کنم می رفتم به سوی آسمان می رفتم به سوی حق و در آنجا می ماندم تا دلم تعلق بگیرد و دیگر راه بازگشتی وجود نداشته باشد
  شاید من لایق زندگی در آنجا نیستم لایق خوشی ها و زیباییها از سوی حق نیستم و برای همین انسان آفریده شده ام

  ای کاش پرِ پرواز ازسیمرغ معرفت الهی می گرفتم و....