هنر ادبیات

یافته های نوین ادبی وآموزش زبان فارسی

هنر ادبیات

یافته های نوین ادبی وآموزش زبان فارسی

نسل خودباخته

 

نسل بی هویت

 

   ارسالی از:

 

       خانم سیماخلیلی

                       

ادامه مطلب ...

دعوت به مسابقه ی قصّه نویسی

باعرض سلام وآرزوی سربلندی خدمت دانش آموزان وخوانندگان محترمِ

وبلاگ هنرادبیات

 ضمن تبریک عیدسعید1387مدیریت وبلاگ باهماهنگی معاونت آموزشی سرپرستی مدارس جمهوری اسلامی درکشورقطر درنظر داردبرای شما عزیزان درایّام تعطیلات عیدنوروزمسابقه ی قصه نویسی  برگزارنماید وبدین منظورجوایزارزنده ای نیز برای سه نفرازبرگزیدگان این مسابقه درنظرگرفته شده است که طی مراسمی اهداخواهدشد. فلذا آن دسته از دانش آموزانی که تمایل شرکت دارند، مواردزیر را به دقت مدّ نظر قراردهند .

موضوع: داستان خیالی ( فرض کنیدکه

 دربیابانی خشک وسوزان و... تنهاوبی کس افتاده اید... )

 

نکات لازم : قهرمان اصلی داستان خود شماهستید ــ شروع داستان و ماجراهای آن و نحوه نجات ازآن بیابان برهوت  و خاتمه ی خوش یا ناخوش آن ، تماماً به قوه ی خیال شما وقدرت داستان پردازی شما مربوط می شود ــ ازتوصیفات ادبی بخصوص ازآرایه هاوصورخیال دروضعیّت های مختلف بهره بگیرید ــ می توانید این بیانان رااستعاره ازدنیا هم بگیرید وبه داستانتان بُعد معنوی بدهید – می توانیدازسخنان واشعاربزرگان وضرب المثلهاو...درجایگاه مناسب استفاده کنید – برای کسب امتیاز بیشتر، دربازگویی توصیفات داستان وسختی های راه ووحشت هاو... برای خوانندگان هم حسی (حسّ مشترک) به وجود بیاورید واحساسات وعواطف خوانندگان رابرانگیزید ــ مهمترازهمه ، این که داستان ، پرورده ی قوّه ی خیال شخص شما بوده وقبلاً جایی منتشرنشده باشد.

اهداف: پرکردن اوقات فراغت دانش آموزان وکشف استعدادهای نهفته آنهادرزمینه ی داستان نویسی وتقویت قوّه ی خیال آنها برای استفاده درمواردمشابه ومعرّفی داستان نویسان جوان به جامعه ی ادب وهنر ونهایتاًترویج واحیای زبان فارسی درخارج ازکشور

امتیازات: 1_ لوح تقدیر2- جایزه 3- تشویق مدیریت4-  انتشارداستان درصفحات اول وبلاگ 5- چاپ درماهنامه ی سرپرستی ومدرسه

زمان ارسال آثار:  تامورخه ی 15فروردین ماه 1387

محل ارسال : ایمیل وبلاگ (دربهارستان)

امید است همه ی خوانندگان من فرصت رامغتنم شمرده ،ازاین طرح صمیمانه استقبال نمایند تااین که بتوانیم به اهداف بزرگمان که  شناسایی استعدادهای نهفته ی شماعزیزان است ، نایل شویم. منتظردریافت آثار زیبایتان هستیم .

من شما را باور می کنم

 

مدیریت وبلاگ ــ م. بهلولی

چهارشنبه سوری

 

مراسم چهارشنبه سوری درشهرهای مختلف ایران

 

جشن چهارشنبه‌سوری روز خاصی برای آتش‌افروزی و پریدن از روی آتش است. غروب آخرین سه‌شنبة سال یا همان شبِ آخرین چهارشنبة سال موعدی است که در آن همه برای برپایی این جشن به تکاپو می‌افتند.

.به نظر می‌رسد روشن کردن آتش به آیین زرتشتی برمی‌گردد اما دکتر نیک‌نام می‌گوید: «چهارشنبه‌سوری رسم زرتشتی‌ها نیست. اصلاً زرتشتی‌ها هفته ندارند و شنبه و چهارشنبه ندارند تا جشن چهارشنبه‌سوری در کار باشد.» آذرمیدخت مزداپور نیز می‌گوید: «ما فقط برای همراهی با دوستان و هم‌محلی‌ها از روی آتش می‌پریم و این روز را جشن می‌گیریم. معمولاً این روز مراسم اوستاخوانی در خانه‌های زرتشتیان برقرار است و هفت نوع میوة خشک مثل کشمش، انجیر، بادام، خرما،‌توت و پسته به مهمانان می‌دهند.»

هفت میوة خشک زرتشتی‌ها شباهت زیادی به آجیل چهارشنبه‌سوری دارد که خوردنش در این شب واجب است. در بسیاری از شهرها آش ترشی هم به نام این شب با چند نوع سبزی درست می‌شود.


چهارشنبه‌سوری هم روز پُرکاری برای زنان است و هم رسم‌هایی دارد که مختص زنان است. فال‌گوش ایستادن یکی از این رسم‌هاست که در آن چند زن یا دختر جوان نیت‌هایی می‌کنند، پشت دیواری می‌ایستند و به حرف‌های رهگذران گوش می‌دهند و سپس با تفسیرِ حرف‌هایی که می‌شنوند پاسخ نیت خود را می‌گیرند. رسم دیگرْ قاشق‌زنی است. به این ترتیب که زنان و حتی پسران جوان چادری به سر می‌کنند، روی خود را می‌گیرند و به در خانة همسایه‌ها و دوستان می‌روند. صاحبخانه از سر و صدای قاشق‌هایی که به کاسه می‌خورد، در خانه را باز می‌کند و آجیل چهارشنبه‌سوری، شیرینی، شکلات، نقل و حتی پول به کاسة آنها می‌ریزد.

چهارشنبه‌سوری برای پسران و مردان جوان هم روز پرجنب‌وجوشی است. در روستاهای لرستان، مردان جوان قبل از غروب اسب‌هایشان را بیرون می‌آورند و نمایشی اجرا می‌کنند. در شهرهای دیگر، پسران برای ایجاد هیاهو دست به ابتکارهای عجیب و غریب می‌زنند. در بعضی جاها کوزه‌های گلی را با باروت پر می‌کنند و روی آن را می‌کوبند تا سفت شود، بعد سپس فتیله‌ای در کوزه می‌گذارند و با آتش زدن فتیله این‌طور به نظر می‌رسد که از کوزه آتش بیرون می‌زند. یا ممکن است موشک‌هایی از کاغذهای براق در مدل‌های مختلف درست کنند و در آن باروت بریزند و روی پشت‌بام‌ها فتیله‌اش را آتش بزنند و به هوا بیندازند.

در بسیاری از نقاط ایران، اعتقاد بر این است که باید چهارشنبه‌سوری از خانه بیرون رفت و همراه بقیة مردم جشن گرفت و شاد و سرخوش بود تا سال جدید سالی شاد و پر از موفقیت باشد.

چهارشنبه سوری در شهرهای مختلف تهران

در تهران قدیم، بوته‌های خشک را از بیابان‌های اطراف جمع می‌کردند و با شتر به شهر می‌آوردند و در محلات مختلف می‌چرخاندند. پس از غروب خورشید، بوته‌های خشک و اسباب و اثاثیة کهنه و شکسته‌ای را که پس از خانه‌تکانی بیرون گذاشته شده بود جمع می‌کردند و با آنها آتشی درست می‌کردند که همه باید از روی آن می‌پریدند و می‌خواندند: «سرخی تو از من، زردی من از تو.» فشفشه و هفت‌ترقه هم بود اما از بمب‌ها و نارنجک‌های دستی که نوجوانان امروزی می‌سازند و با انفجار آنها شیشه‌های ساختمان‌ها به لرزه می‌افتد، خبری نبود.


شیراز

در شیراز به دو شب چهارشنبه‌سوری گفته می‌شود: یکی چهارشنبه آخر ماه اسفند (چهارشنبه آخر سال)‌ و دیگری چهارشنبه آخر ماه صفر.

با توجه به ارادتی که شیرازیان به حافظ دارند، در شب چهارشنبه سوری دور هم جمع شده و از دیوان حافظ فال می‌گیرند.

شیرازیان چهارشنبه آخر سال را همانند دیگر شهرهای کشور چهارشنبه سوری می‌گویند و غروب سه شنبه مرسوم است که هفت کپه و یا سه کپه خار تهیه می‌کنند. آنها را آتش زده و از آتش می‌پرند و می‌گویند: زردی من از تو ، سرخی تو از من.

در قدیم برخی از زنان و دختران شیراز به سعدیه رفته و د‌ر آب حوض ماهی آب‌تنی می‌کنند و با جام دعا و چهل کلید آب به سر می‌کنند. این کار هم به خاطر سلامتی و هم به خاطر مهدگرمی انجام می‌شود.

همچنین رسم است که دختران دم بخت در این شب برای بخت گشایی به زیارت حضرت احمد بن موسی شاه‌چراغ (ع) می‌روند. شاه چراغ (ع) از امامزاده‌های واجب‌التکریم است. مردم شیراز نیز به شاه چراغ علاقه زیادی دارند و شب زیارتی شاه چراغ شب جمعه می‌باشد.


فال گوش ایستادن در چهارشنبه سوری نیز نزد زنان شیرازی مرسوم است و زنی که بخواهد فال گوش بایستد چادر سر کرده، نیت می‌کند و در گوشه‌ای در کوچه می‌ایستد و بر اساس گفته عابران تفأل می‌زند. اگر گفته را مطابق میلش دید، خود را به مراد رسیده می‌داند.

رسم است که بعضی از زنان برای برآورده شدن حاجت در زیر منبر مسجد جامع شیراز حلوا درست می‌کنند. به این منبر، مرتضی علی می‌گویند. از جمله مراسم دیگری که شیرازیان دارند پخت آشی است به نام “آش ابودردا”؛ بعضی معتقدند که وسایل اولیه این آش باید حتما از راه گدایی تأمین شود. این آش را هم به خاطر درمان بیماری و هم به خاطر بخت گشایی می‌پزند.

در شب چهارشنبه سوری در شیراز رسم است که دختران دم بخت ابریشم هفت رنگ به کمر بسته و صبح روز چهارشنبه کودک نابالغی را وامی‌دارند که ابریشم را باز کند به این نیت که گره از بختشان باز شود.

باز رسم است در شیراز دخترهای بخت بسته به محل معروفی به نام “خانه سید ابوتراب” که در داخل شهر در کوچه “شیشه‌گرها” واقع شده است می‌روند و زیر درخت کهنسالی که در آن خانه وجود دارد حلوا می‌پزند و بین فقرا تقسیم می‌کنند و از صاحب آن خانه یعنی “سید ابوتراب” که گویا سید بزرگواری بوده و ششصد سال قبل از این می‌زیسته و صاحب کرامت بوده حاجت می‌خواهند.
در این شب شیرازیان “بوخوش اسفند” را در آتش می‌ریزند که خانه را معطر کند. بوی “بوخوش” خاصیت گندزدایی هم دارد و از گذشته‌های دور مورد توجه مردم بوده است.


ازجمله خوردنی‌هایی که شب چهارشنبه سوری شیرازی‌ها میل می‌کنند آجیل چهارشنبه سوری است که بدان آجیل شیرین هم می‌گویند. این آجیل مخلوطی است از کشمش، نخودچی، مغز بادام، مغز گردو، انجیر،‌ مویز، توت خشک، کنجد بوداده، شاهدانه، تخمک یا تخمه، گندم برشته، بدنجک، قصب، خارک (نوعی خرمای خشک) و قیسی.

در شیراز به دو شب چهارشنبه سوری گفته می‌شود یکی چهارشنبه آخر ماه اسفند (آخر سلا) و دیگری چهارشنبه آخر ماه صفر. در هر دو شب مراسمی به عمل می‌آید که کاملاشبیه به هم است؛ ولی در چهارشنبه آخر سال مفصل‌تر می‌باشد.

مردان و زنان شیراز معتقدند که هرگاه عصر روز سه شنبه آخر سال در آب سعدی (آبی که از قنات ‌آرامگاه سعدی یا حوض ماهی جریان دارد) شست‌وشو کنند، تا سال دیگر بیمار نمی‌شوند. از این رو عصر سه شنبه آخر سال ازدحام غریبی در اطراف جدول مزبور دیده می‌شود.

گیلان

در آخرین سه‌شنبه سال، در گیلان هم مانند سایر استان‌ها آیین‌های خاصی اجرا می‌شود.

در شب چهارشنبه‌سوری، اسپند و کندر و گلاب و شمع حتما باید در خانه باشد.

اسپند و کندر را دود می‌کنند، گلاب را به صورت خود می‌زنند و شمع را به نیت روشنایی روشن می‌کنند..
گیلانی‌ها خاکستر آتش‌افروز شب چهارشنبه‌سوری را صبح چهارشنبه پای درخت‌ها می‌ریزند و معتقدند که درخت ها بارور می‌شوند و کسانی که قصد زیارت اماکن متبرکه را دارند به نیت سفر از خانه خارج می‌شوند.

آجیل مخصوص چهارشنبه سوری هم که در همه جای ایران مرسوم است، فسلفه عمیقی دارد. اجزاء این آجیل رنگارنگ و زیبا همه از دانه‌های خودردنی و رستنی‌هایی است که بیش از هزاران سال پیش از زمین و طبیعت می‌گیرد. در واقع مجموعه آجیل چهارشنبه سوری طبقی است آراسته از هدایا و دهش‌های خاک که رابطه انسان و طبیعت را تایید و تاکید می‌کند.

در بسیاری از ایل‌ها و نیز در نقاط کوهستانی ایران از جمله دهکده‌های کوهستانی گیلان و مازندران که به آداب و سنن ایرانیان باستان دلبستگی بیشتری دارند، در استقبال از سال نو، مراسم آتش‌افروزی را در شب چهارشنبه برگزار می‌کنند. دور ریختن وسیله‌های کهنه و فرسوده زندگی در قریب باتفاق مناطق ایران معمول است. رسم کوزه شکستن یا کوزه پرت کردن به کوچه به نیت دور کردن بلا در همه ایران عمومیت دارد.

در گیلان دخترانِ دم‌بخت را غروب چهارشنبه‌سوری با جارو می‌زنند و از خانه بیرون می‌اندازند به این امید که تا سال بعد ازدواج کنند.


مازندران

رسم چهارشنبه‌سوری در مازندران با برپایی هفت بوته‌ی آتش به نشانه‌ی هفت فرشته و امشاسپند اجرا می‌شود و مردم باور دارند که آتش تطهیرکننده است و بدی و مرگ را می‌سوزاند.

مردم مازندران سرخی آتش را نشانه‌ی سلامت و گرمایش را زندگی بخش می‌دانند.

مردم در هنگام پریدن از آتش با این عبارت‌ها با آتش سخن می‌گویند: ”زردی من از تو، سرخی تو از من، سرخی آتش مال ما، زردی ما مال شما، چهارشنبه‌سوری می‌کنیم، سینه بلوری می‌کنیم. گل چهارشنبه سوری، درد و بلا رو ببری” سپس آش “چهل گیاه” می‌پزند که دوا و درمان است. صدای برخورد قاشق و کاسه نیز نشان دهنده‌ی شروع مراسم قاشق‌زنی است و دختر و پسر با پوشیدن چارقد و چادر در کوچه‌ها قاشق‌زنی می‌کنند و می‌گویند: ”ای اهل محل، اهل در این منزل شگون امشب است، هدیه بریزید داخل پیمانه و کاسه”.

وی ادامه داد: در هنگام غروب دختران دم بخت به کوچه‌ها می‌روند و در پشت پنجره یا دکه‌ی کسب فال گوش می‌ایستند تا ببینند پدری با دخترش چه می‌گوید، آن سخن را به فال خوب یا بد ازدواج خود تعبیر می‌کنند.

استان مرکزی

یکی از آیین‌های ایرانی که سالیان بسیار طولانی در قلمرو فرهنگی ایران برگزار شده است، آیین چهارشنبه‌سوری است؛ به عبارت دیگر گستره برگزاری جشن چهارشنبه‌سوری، حوزه حضور فرهنگ ایرانی را نشان می‌دهد.

در بسیاری از روستاهای استان مرکزی رسم بر این است که جوانانی که نامزد دارند از روی بام خانه دختر، شال خود را پایین می‌اندازند و دختران در گوشه شال، شیرینی و تخمه می‌پیچند. این رسم را شال‌اندازی می‌گویند. از دیگر رسم‌های چهارشنبه سوری، مراسم قاشق زدن است که مردم و بعضا کودکان کاسه و قاشق را به هم کوبیده و در پشت در نهان می‌شوند و صاحبخانه نیز تخم‌مرغ یا تنقلاتی داخل کاسه می‌گذارد.

آشتیان

در آشتیان از توابع استان مرکزی، مرسوم است که کوزه‌ای خالی را از بالای بام در شب چهارشنبه سوری به پایین می‌اندازند. اهالی این کار را به این نیت انجام می‌دهند که قضا و بلای خانه و اهل آن با شکستن کوزه از خانه بیرون برود.
از دیگر رسم‌هایی که در شب چهارشنبه سوری در آشتیان مرسوم است، رسم قاشق زنی است که در این رسم عمدتا دختران، چادری به سر کرده و بر در خانه اهالی محل رفته و با قاشق به کاسه می‌کوبند. صاحب خانه که مقصود آنان را خوب می‌داند، به آنها آجیل و شیرینی‌ می‌دهد.
فالگوش ایستادن به وسیله دختران دم بخت نیز در غروب چهارشنبه سوری بین اهالی آشتیان مرسوم است.

آذربایجان

خرید چهارشنبه آخر سال ازجمله سنت‌های قدیمی مردم تبریز در این روز محسوب می‌شود.
کودکان نیز چهارشنبه سوری را به خاطر ترقه‌ها، آتش ‌افروختن‌ها و خریدهایش دوست دارند. چرا که بخشی از خرید سنتی این روز مخصوص کودکان می‌باشد و مردم برای بچه‌های خود اسباب‌بازی می‌خرند. پسربچه‌ها به خرید (ماشن) ماشین اسباب‌بازی و تفنگ علاقه زیادی نشان می‌دهند و اکثر دختر بچه‌ها اسباب بازی چهارشنبه آخر سال را “قولچاخ” یعنی عروسک می‌خرند.
خانم‌های خانه‌دار هم به خرید “آینا” و “دراخ” (یعنی آیینه و شانه) و همچنین “سوپورگه” (یعنی جارو) می‌پردازند و می‌خواهند سال جدید را با آیینه و جارو و شانه جدید آغاز کنند.


خرید آجیل چهارشنبه سوری از دیگر بخش‌های خرید سنتی این روز در تبریز می‌باشد. شهر تبریز که به خاطر آجیل‌های متنوع و مرغوبش شهره است، برای این روز سنتی نیز آجیل مخصوص را دارد.
«شال ساللاماق» یا «باجالئق» از جمله سنت‌های قدیمی آذربایجانی‌ها در چهارشنبه‌ی آخر سال محسوب می‌شود. برخی از جوانان و نوجوانان آذربایجانی با برداشتن شال یا توبره‌ای در چهارشنبه سوری خود را برای اجرای این رسم قدیمی آماده می‌کنند و اغلب با تاریکی هوا به خانه‌ی دوست و آشنا و فامیل و حتی دیگران می‌روند و شال خود را آویزان می‌کنند؛ به طوریکه دیده نشوند.
در گذشته اکثر خانه‌ها در سقف دریچه‌ای برای تهویه داشتند و معمولا شال از آن قسمت آویزان می‌شد؛ تا صاحبخانه هدیه‌ای را در آن بپیچد. اما امروزه این رسم حالتی دیگر یافته است. برای مثال در را می‌کوبند و وقتی صاحبخانه در را باز کرد بدون دیده شدن بخشی از شال را به داخل خانه در حالیکه‌ی گوشه‌ی شال را در دست دارند، در را به روی صاحب‌خانه می‌بندند و بعد از گرفتن هدیه شال را برداشته فرار می‌کنند.

هدیه‌ گذاشته شده در داخل شال می‌تواند چیزهای مختلفی باشد که از آن جمله می‌توان به انواع شیرینی و آجیل چهارشنبه سوری و میوه و ... اشاره کرد.
در شب چهارشنبه گروهی از جوانان در کوچه‌ها یا پشت‌بام منازل خود مخصوصا در روستاها اقدام به افروختن آتش می‌کنند و سپس از روی آن پریده و می‌گویند
”آتیل باتیل چارشنبه
بختیم آچیل چارشنبه

باش آغریم دیش آغریم
بوردا قالسین”

در همین شب گروهی از دختران دم بخت و آرزومند از روزنه بام‌ها یا کنار پنجره‌ها به فال گوش ایستاده و بعضی نیز بر سر چهار راه ها می‌ایستند تا به صحبت‌های عابرین گوش داده و نیت و حاجت خود را با توجه به گفته‌های آن‌ها تفسیر و تعبیر نمایند.
صبح روز چهارشنبه دم دمای طلوع آفتاب مردم شهرها و روستاها از بزرگ گرفته تا افراد کوچک، دسته دسته بر سر انهار و چشمه‌سازها رفته و ضمن شادی و ترکاندن ترقه سه یا هفت بار از روی آب می‌پرند و برای خود در سال جدید آرزوی سلامتی می‌کنند.
وی ادامه داد: گروهی نیز با اعتقاد بر این که آب‌ها هنگام تحویل سال از نو متولد می‌شوند، کوزه‌های کهنه خود را شکسته و کوزه‌های تازه را با آب پر می‌کنند تا بعدا در سال جدید به کنج اتاق‌ها بپاشند یا در مشک بریزند یا چایی دم کنند و به این ترتیب ضمن دور کردن قضا و قدر الهی برای آنها در سال جدید مایه برکت باشد